سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ چیز نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ، منفورتر ازبخل و بدخویی نیست که این یک، همان گونه که سرکه عسل را تباه می کند، ایمان را تباه می کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

انجمن اسلامی


زندگی حضرت امام محمد تقی (ع)

 

شخصیت بی نظیر، جذاب و پر نفوذ امام جواد (ع) با پاسخگویی وی به سئوالات وشبهات وارده بر دین در محضر بزرگان تشیع و نیز مناظره با افرادی چون" یحیی بن اکثم" و" ابی داود" آن هم با سنی کم و... موجب محبوبیت روز افزون امام جواد (ع) در بین مردم شد . این محبوبیت ، زنگ خطر را برای دستگاه بنی عباس به صدا درآورد .
          مامون که بر آن بود تا با زیرکی خاص خود و کمک امّ الفضل و بهره برداری از جایگاه دامادی امام جواد (ع) به مهار وقایع روزگار خود خصوصا علویان بپردازد ، در روز پنج شنبه هفدهم رجب یا شعبان سال 218 از دنیا رفت.
          معتصم برادر وی با نگرشی دیگر به معادلات سیاسی و اجتماعی وی روحیه سپاهی گری و نظامی گری به قدرت رسیده بود. وجود حضرت را هرگز تحمل نمی کرد، از اینرو پس از رسیدن به خلافت، امام جواد(ع) را از مدینه به بغداد فرا خواند که در حقیقت این فرا خوانی، آغاز محدودیت و محصور کردن امام به شمار می آید.
          بنابر روایات امام رضا (ع) ، امام جواد(ع) قربانی خشم و غضب شد ، خشم و غضبی که ریشه در عجز و ناتوانی دستگاه بنی عباس در مقابل شخصیت و درایت حضرت داشت.
          حکیم بن عمران می گوید هنگامی که حضرت به دنیا آمد امام رضا (ع) به یاران خویش فرمود : برای من فرزندی به دنیا آمده که مانند " موسی بن عمران " دریاها را می شکافد و چون "عیسی بن مریم" مادر او مقدس و پاکیزه و پاکدامن است . سپس فرمود: این فرزند من از روی خشم و غضب کشته می شود و اهل آسمانها بر وی می گریند. خداوند بر دشمن ستمگر او غضب می کند و در مدت کوتاهی آنانرا به عذاب دردناک مبتلا می سازد.
          معتصم پس از رسیدن به خلافت و گرفتن بیعت، از وضعیت امام جواد (ع) و محل سکونت وی پرسید که در پاسخ به او می گویند در مدینه به سر می برند .
          معتصم به "محمد بن عبدالملک زیات" که سمت وزارت وی را در مدینه داشت ابلاغ کرد تا با احترام خاص امام جواد(ع) را با ام الفضل از مدینه به بغداد روانه سازد.
          محمد بن عبدالملک نیز نامه معتصم را به علی بن یقطین داد و او را مامور روانه ساختن امام جواد(ع) به بغداد کرد.
          عمر مبارک امام در این سال 218ه.ق بیست و سه سال بود و این دومین سفر حضرت به بغداد بود. حضرت که در سفر نخست به دستور مامون به بغداد فرا خوانده شده بوددر واکنش به پرسش اسماعیل بن مهران که عرض کرد :
          ای مولای من ، اکنون که مدینه را ترک می کنی برای شما نگرانم. تکلیف چیست وامام بعد از تو کیست ؟
          امام جواد(ع) با لبخندی معنا دار فرمود:" لیس حیث طننت فی هذه السنه "، آنچه را که تو گمان می کنی (برای آن نگرانی ) در این سال واقع نمی شود .
          امام در سفر دوم خود و احضار وی از سوی معتصم ، در پاسخ به پرسش اسماعیل بن مهران که عرض کرد: ای مولای من، جانم به قربانت، مدینه را ترک می کنی، تکلیف ما بعد از تو چه خواهد بود ؟
          امام فرمود: " الامر من بعدی الی ابنی علی " امر امامت و پیشوای بعد از من برعهده فرزندم علی (ع) است.
          تاریخ به نقش چند نفر در به شهادت رساندن امام جواد(ع) اشاره می کند که آنان عبارتند از : معتصم عباسی، جعفر بن مامون برادر معتصم ، ام الفضل فرزند مامون و همسر امام جواد(ع) یحیی بن اکثم و احمد بن داود دو قاضی مشهور دربار.
          بی شک نقش تحریک کننده فکری و فرهنگی را افرادی چون یحیی بن اکثم و احمد بن ابی داود که در دوران مامون در مناظرات از حضرت شکست خورده بودند ،مهیا ساخته بودند. نقش جعفر بن مامون در شهادت حضرت نقش تحریک عواطف خواهرش که فرزندی از حضرت نداشت و مورد کم توجهی حضرت قرار می گرفت بود و معتصم را می توان دستور دهنده قتل ، و ام الفضل را مجری آن بر شمرد.
     در سال 202ه.ق امام جواد (ع) به زهر معتصم به شهادت رسیدند و هنگام شهادت از سن مبارکشان 25 سال و 3 ماه و 12 روز گذشته بود.
          بعد از شهادت امام رضا (ع) مامون، خلیفه عباسی که همچون سایر خلفای بنی عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت سعی کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد. در نتیجه جوادالائمه را به بغداد طلبید. از اینجا بود که مأمون نخستین کاری که کرد، دختر خویش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد تا مراقبی دائمی و از درون خانه، بر امام گمارده باشد. رنجهای دائمی که امام جواد (ع) از ناحیه این مأمور خانگی برده است، در تاریخ معروف است .
          پس از مدتی که آن حضرت از سوء معاشرت مامون بسیار ناراحت بودند برای حج به مکه تشریف بردند. سپس به مدینه رفتند و در آنجا بودند تا مامون به درک واصل شد و معتصم برادر او خلیفه شد. معتصم حسادت خاصی نسبت به آن حضرت داشت و آن امام معصوم را به همراه ام الفضل به بغداد احضار کرد. آن حضرت با آگاهی از شهادت خویش، قبل از رفتن به بغداد، در حضور شیعیان و اصحاب خود امام هادی(ع) را امام بعد از خود معرفی کردند و ودایع امامت را تسلیم ایشان نمودند.
          امام جواد (ع) را همه مسلمانان، عالمی بزرگ می دانستند. ایشان انسانی بردبار، نیکو سخن، عابد و بسیار باهوش بود. حدیثهای بسیاری از آن امام، در کتابهای حدیث، از جمله عیون اخبار الرضا، تحف العقول، مناقب و بحارالانوار نقل شده است.
          حضرت جواد (ع) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود و در دوره ای که فرقه های مختلف اسلامی و غیر اسلامی در میدان رشد و نمو یافته بودند و دانشمندان بزرگی در این دوران زندگی می کردند و علوم و فنون سایر ملتها پیشرفت کرده و کتابهای زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود، با کمی سن وارد بحثهای علمی شد و با سرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوار خود گسترش داد و به تعلیم و ارشاد عمومی پرداخت .
          حضرت جواد (ع) مانند جده اش فاطمه زهرا(س) زندگانی کوتاه و عمری سراسررنج و مظلومیت داشت. بدخواهان نگذاشتند این مشعل نورانی نورافشانی کند.
          امام نهم در آخر ماه ذیقعده سال 220هجری به سرای جاویدان شتافت . مزار مطهر وی در کاظمین است.
          توسل به حضرت جواد الائمه (ع) برای دوری از فقر و توسعه روزی و بی نیازی کامل از آنچه در دست مردم است و نیز برای ادای قرض و بدهی و رفع گرفتاری های مادی خصوصیت ویژه ای دارد.

 



احمد رضا طیبی ::: سه شنبه 87/8/28::: ساعت 3:27 عصر


تشکیل بسیج مستضعفین، ارتش بیست میلیونی به فرمان امام خمینی (ره) هوشیاری و درایت بی نظیر حضرت امام خمینی (ره) از جمله اساسی ترین عوامل در جهت خنثی سازی توطئه ها به حساب می آید که به برکت این دوراندیشی و هدایت انقلاب در مسیر اصلی خود، زمینه انقلاب دوم فراهم آمد و با سقوط لانه جاسوسی امریکا در تهران و برملاشدن ماهیت سلطه جو و تجاوزکارانه امریکا، شیطان بزرگ با ضربه ای سخت و جبران ناپذیر روبرو شد.

اسناد بدست آمده از لانه جاسوسی و اظهارات صریح حکام امریکایی مردم و رهبران کشور و بویژه حضرت امام را با این حقیقت آشکار مواجه ساخت که احتمال مداخله نظامی امریکا و هجوم وی به جمهوری اسلامی، امری بعید و غیرممکن نبوده و با توجه به سوابق این کشور در جهان لزوم آمادگی مردم جهت مقابله و رویارویی را در کوتاهترین زمان ممکن آشکار می ساخت.

بر این اساس امام امت در پنجم آذرماه سال 58، یعنی در مدتی کمتر از یک ماه بعد از انقلاب دوم، فرمان تاریخی تشکیل بسیج را صادر فرمودند:

یک مملکت بعد از چند سالی که بیست میلیون جوان دارد باید بیست میلیون تفنگدار داشته باشد و بیست میلیون ارتش داشته باشد و یک چنین مملکتی آسیب پذیر نیست و مردم دلسوخته و مسلمان پاکباخته که دل در گرو عشق به انقلاب و هدفهای والای آن داشتند، با آمادگی و قصد و اراده خلل ناپذیر جهت پاسداری از دستاوردهای انقلاب گروههای مقاومت مردمی را درپایگاههای بسیج و در آن زمان در مساجد سراسر کشور تشکیل دادند.

اولین تجربه آنها به صورت عملی یاری رساندن به سپاه و کمیته در قالب رویارویی با ضدانقلاب و خنثی سازی توطئه های آنها بود و از این راه نقش موثری در خدمت به انقلاب و اهداف الهی آن هم نشان دادند.

با هجوم و تجاوز ارتش عراق به کشور اسلامیمان در شهریور 59 این اعتقاد که یک سازماندهی جهت تشکیل بهتر نیروهای مردمی بوجود آید، قوت گرفت و از آن پس نیروهای مردمی صاحبان اصلی انقلاب اسلامی جهت حضور گسترده در جبهه گروه گروه به بسیج ملحق گردیدند و عملیاتهایی چون طریق القدس، حصر آبادان، فتح المبین، ثامن الائمه و الفجر 8 ، کربلای 5 و .... از دستاوردهای عظیم این تشکل الهی بود.

اگر امروز توفیق این را داشته ایم که کشور اسلامیمان و ملت سلحشور آن را از گزند نابکاران و نااهلان تاریخ حفظ کنیم به یمن حضور گسترده بسیج بوده و لاغیر. چنان که رهبر فقید انقلاب اسلامی حضرت امام (قدس سره) فرمودند:

رحمت و برکات خداوند بر بسیج مستضعفان که بحق پشتوانه انقلاب است.

آری رزمنده بسیجی، ضمن توان رزمی بسیار بالا در نبرد نامنظم، جنگجوی قابلی دردفاع منظم بحساب می آید تا حدی که سلاحهای سنگینی چون توپ و تانکهای پیش رفته را به حرکت در آورده و روبروی دشمن قرار داده. هدف از تشکیل واحد بسیج مستضعفین ایجاد توانایی های لازم در کلیه افراد معتقد به قانون اساسی و اهداف انقلاب اسلامی به منظور دفاع از کشور، نظام جمهوری اسلامی و همچنین کمک به مردم به هنگام بروز بلایا و حوادث غیرمترقبه یا هماهنگی مراجع ذیربط می باشد. بسیج جایگاهی ملکوتی است. مکانی برای درس چگونه زیستن انسانها، جایگاه عشق و صفا و صمیمت و در یک کلام، شهید جبهه ها و قهرمان یا مظلوم پشت جبهه هاست. بیش از یکسال از صدور فرمان امام خمینی (رحمة الله علیه) مبنی بر تشکیل بسیج نگذشته بود که رژیم بعثی عراق در تحقق اهداف پلید نظام سلطه جهانی، هجوم همه جانبه خود را به میهن اسلامی ما آغاز کرد.

انقلاب اسلامی در آن اوضاع بحرانی ناشی از دگرگونی ها و تغییر و تحولات آن زمان، هیچ گونه، آمادگی لازم را برای مقابله با متجاوزان بعثی نداشت. ارتش جمهوری اسلامی ایران که با حمایت امام خمینی (رحمة الله علیه) توانسته بود جایگاه خود را پیدا نماید، در حال خودسازی و تثبیت نظم و انظباط بود. سپاه پاسداران هم که نهادی نوپا و برای حفظ امنیت شهرها به وجود آمده بود، فاقد هرگونه تجهیزات لازم و تجربه کافی برای مقابله با تجاوز خارجی بود.

از آن سو دشمن هم با ارتشی تا بن دندان مسلح و برخوردار از پشتیبانی قدرتهای استعمارگر، کشور را مورد هجوم قرار داد. در این اثنا بود که نقش بسیج به عنوان یک نیروی جوشیده از متن مردم انقلابی، در صحنه دفاع مقدس ظهور پیدا کرد. دشمن که سودای فتح سه روزه را در سر می پروراند، در همان روزهای نخستین با مردمی مواجه شد که با دست خالی به دفاع از کیان مقدس نظام اسلامی خود برخاسته بودند و از ایثار خون خویش دریغ نمی کردند، جوانان سلحشوری که به فرمان امام (رحمة الله علیه) در پایگاههای مقاومت تحت نام "بسیجی" گرد آمده بودند و با کوچکترین اشاره ایشان به جبهه های نبرد می رفتند و تا آخرین قطره خون خویش ایستادگی و مقاومت می کردند.

در طول هشت سال دفاع، بسیج آن چنان درخشید که دشمنان اعتراف کردند که "قدرتی در بسیج نهفته است که می تواند با یکایک ارتش های کلاسیک جهانی مقابله کند". بسیج علاوه بر حضور در خط مقدم نبرد وظیفه جذب، آموزش و سازماندهی نیروهای مردمی و اعزام آنها را به جبهه های نبرد برعهده داشت و در این مدت توانست جمیعت مؤمن و صاحب ارزشی را از امت حزب الله، در درون خود بپروراند و پایه ریزی ارتش مردمی را دنبال کند و سرانجام پس از هشت سال دفاع مقدس، بسیجیان مظلوم و سلحشور جبهه های توحید به همراه امت شهیدپرور، از این آزمایش الهی سربلند و پیروز بیرون آمدند. (حکایاتی از جبهه)

امام راحل این چهره های مظلوم را به شایستگی تمام به تصویر کشیدند و فرمود:

شما آئینه مجسم مظلومیت ها و رشادت های این ملت بزرگ، در صحنه نبرد و تاریخ مصور انقلابید. شما فرزندان دفاع مقدس و پرچمداران عزت مسلمین و سپر حوادث این کشورید.

شرکت خواهران در بسیج:

جهاد در مکتب اسلام از فروع دین و از واجباتی است که استواری دین به آن بستگی دارد، زیرا اسباب سربلندی اعتلا و کمال و استقلال جامعه مسلمانان می شود و آن را در برابر دیگر ملل و دشمن متجاوز آبرو و عزت می بخشد. لذا به سبب آنکه دفاع در هر جامعه اسلامی حالت وجوب همگانی دارد، و چون مقدمه واجب نیز واجب می گردد و باید مسلمانان اعم از زن و مرد برای ایجاد زمینه آموزش و حفظ توانایی های دفاعی که خود مقدمه است، کوشش نمایند.

به این ترتیب بر زنان مسلمان نیز واجب است تا در جهات گوناگون، از جمله رزمی، نظامی برای مقابله با دشمن مهاجم به کشور اسلامی، آماده دفاع باشند.

بر همین مبنا آموزش نظامی خواهران نیز در بسیج آغاز شد و علاوه بر آن با فرموده های امام خمینی (ره) در سالروز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها نکات مبهم آن نیز تبیین گردید.

ایشان فرمودند:

"حضرت زهرا سلام الله علیها مجاهده و مخاطبه با حکومتهای وقت داشت و آنها را محاکمه می کرده اند، شما باید از ایشان تبعیت کرده و به او اقتدا کنید تا در روز زن وارد شوید و اگر بپذیرید، هم باید در میدان تحصیل و علم و هم در میدان دفاع از اسلام مجاهده نمایید، که دفاع از اسلام از مهماتی است که بر هر مرد و زن و هر کوچک و بزرگی است. البته در آن محیطی که شما تعلیم نظام می بینید باید محیط آزاد و صحیح و همه جهات عفاف محفوظ گردد."

مرکز بسیج خواهران مأموریت جذب، آموزش و سازماندهی بانوان کشور را بر عهده دارد و تاکنون توانسته است در امر آموزش خواهران در زمینه های نظامی امدادگری، عقیدتی، سیاسی و سوادآموزی، خدمات و اقدامات مؤثری انجام دهد.

همچنین خواهران بسیجی در دوران دفاع مقدس در پشت جبهه ها نیز حضوری فعال داشتند و در تهیه و تدارک وسایل مورد نیاز رزمندگان اسلام، زحمات فراوانی را متحمل شدند.



احمد رضا طیبی ::: سه شنبه 87/8/28::: ساعت 3:19 عصر


علامه طباطبایی

جد علامه :

جدّ علامه طباطبائی(ره) از شاگردان و معاشران نزدیک شیخ محمد حسن نجفی (صاحب جواهرالکلام) بود و نامه ها و نوشته های ایشان را می نگاشت. مجتهد بود و به علوم غریب (رمل و جفر و ...) نیز احاطه داشت اما از نعمت داشتن فرزند محروم بود. روزی هنگام تلاوت قرآن به این آیه رسید « و ایوب إذ نادی ربه: انیّ مسنی الضر و انت ارحم الرّاحمین ». با خواندن این آیه، دلش می شکند و از نداشتن فرزند غمگین می شود.

همان هنگام چنین ادراک می کند  که اگر  حاجت خود را از خداوند بخواهد، روا خواهد شد. دعا می کند و خداوند هم پس از عمری دراز، فرزند صالحی به او عنایت می فرماید. آن پسر، پدر مرحوم علامه طباطبائی می شود. پدر علامه نیز پس از تولد او، نام پدر خود ( یعنی جدّ علامه) را بر وی می نهد.

ولادت:

علامه طباطبایی در آخرین روز ماه ذیحجه سال 1321 هـ.ق در شاد آباد تبریز متولد شد و81 سال عمر پربرکت کرد و در صبح یکشنبه 18 محرم الحرام سال 1402 هـ.ق سه ساعت به ظهر مانده رحلت کردند.

اجداد علامه طباطبایی از طرف پدر از اولاد حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و از اولاد ابراهیم بن اسماعیل دیباج هستند و از طرف مادر اولاد حضرت امام حسین علیه السلام می باشند. در سن پنج سالگی مادرشان و در سن نه سالگی پدرشان بدرود حیات می گویند و از آنها اولادی جز ایشان و برادر کوچکتر از ایشان بنام سید محمد حسن کسی دیگر باقی نمانده بود.

تحصیلات واساتید :

سید محمد حسین به مدت شش سال (1290 تا 1296هـ.ش) پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس می شد آثاری چون گلستان، بوستان و ... را فراگرفت. علاوه بر آموختن ادبیات، زیر نظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت. چون تحصیلات ابتدایی نتوانست به ذوق سرشار و علاقه وافر ایشان پاسخ گوید از این جهت به مدرسه طالبیه تبریز وارد شد و به فراگیری ادبیات عرب و علوم نقلی و فقه و اصول پرداخت و از سال 1297 تا 1304 هـ.ش مشغول فراگیری دانشهای مختلف اسلامی گردید. علامه طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز همراه برادرشان به نجف اشرف مشرف می شوند و ده سال تمام در نجف اشرف به تحصیل علوم دینی و کمالات اخلاقی و معنوی مشغول می شوند.

علامه طباطبایی علوم ریاضی را در نجف اشرف نزد آقا سید ابوالقاسم خوانساری که از ریاضی دانان مشهور آن زمان بود فراگرفت. ایشان دروس فقه و اصول را نزد استادان برجسته ای چون مرحوم آیت الله نائینی(ره) و مرحوم آیت الله اصفهانی(ره) خواندند و مدت درسهای فقه و اصول ایشان مجموعاً ده سال بود.

استاد ایشان در فلسفه حکیم متأله، مرحوم آقا سید حسین باد کوبه ای بود که سالیان دراز در نجف اشرف در معیت برادرش مرحوم آیت الله حاج سید محمد حسن طباطبایی الهی نزد او به درس و بحث مشغول بودند.

و اما معارف الهیه و اخلاق و فقه الحدیث را نزد عارف عالیقدر و کم نظیر مرحوم آیت الله سید علی آقا قاضی طباطبائی(ره) آموختند و در سیر و سلوک و مجاهدات نفسانیه و ریاضات شرعیه تحت نظر و تعلیم و تربیت آن استاد کامل بودند. استاد امجد نقل می کند که ((حال مرحوم علامه، با شنیدن نام آیت الله قاضی دگرگون می شد. ))

حجت الاسلام سید احمد قاضی از قول علامه نقل می کند که: پس از ورودم به نجف اشرف به بارگاه امیرالمؤمنین علیه السلام رو کرده و از ایشان استمداد کردم. در پی آن آقای قاضی نزدم آمد و فرمود:

((شما به حضرت علی علیه السلام عرض حال کردید و ایشان مرا فرستاده اند. از این پس، هفته ای دو جلسه با هم خواهیم داشت.))

و در همان جلسه فرمود:

(( اخلاصت را بیشتر کن و برای خدا درس بخوان. زبانت را هم بیشتر مراقبت نما.))

فعالیت و کسب درآمد :

مرحوم علامه در مدتی که در نجف مشغول تحصیل بودند به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری که از ملک زراعیشان در تبریز بدست می آمد مجبور به مراجعت به ایران می شود و مدت ده سال در قریه شادآباد تبریز به زراعت و کشاورزی مشغول می شوند. فرزند ایشان مهندس سید عبدالباقی طباطبائی می گوید:

خوب به یاد دارم که، مرحوم پدرم دائماً و در تمام طول سال مشغول فعالیت بود و کارکردن ایشان در فصل سرما در حین ریزش باران و برفهای موسمی در حالی که، چتر به دست گرفته یا پوستین بدوش داشتند امری عادی تلقی می گردید، در مدت ده سال بعد از مراجعت علامه از نجف به روستای شادآباد و بدنبال فعالیتهای مستمر ایشان قناتها لایروبی و باغهای مخروبه تجدید خاک و اصلاح درخت شده و در عین حال چند باغ جدید احداث گردید و یک ساختمان ییلاقی هم در داخل روستا جهت سکونت تابستانی خانواده ساخته شد و در محل زیرزمین خانه حمامی به سبک امروزی بنا نمود.

مهارتهای علامه :

فرزند علامه می افزاید:

پدرم از نظر فردی، هم تیرانداز بسیار ماهری بود و هم اسب سواری تیزتک و به راستی در شهر خودمان، تبریز بی رقیب بود، هم خطاطی برجسته بود، هم نقاش و طراحی ورزیده، هم دستی به قلم داشت و هم طبعی روان در سرایش اشعار ناب عارفانه و ....،

اما از نظر شخصیت علمی و اجتماعی هم استاد صرف و نحو عربی بود هم معانی و بیان هم در اصول و کلام کم نظیر بود و هم در فقه و فلسفه، هم از ریاضی( حساب و هندسه و جبر) حظی وافر داشت و هم از اخلاق اسلامی، هم در ستاره شناسی (نجوم) تبحر داشت هم در حدیث و روایت و خبر و ...

شاید باور نکنید که پدربزرگوار من، حتی در مسائل کشاورزی و معماری هم صاحب نظر و بصیر بود و سالها شخصاً در املاک پدری در تبریز به زراعت اشتغال داشت و در ساختمان مسجد حجت در قم عملاً طراح و معماری اصلی را عهده دار بود و تازه اینها گوشه ای از فضایل آن شاد روان بود وگرنه شما می دانید که بی جهت به هر کس لقب علامه نمی دهند و همگان بخصوص بزرگان و افراد خبیر و بصیر هیچکس را علامه نمی خوانند مگر به عمق اطلاعات یک شخص در تمام علوم و فنون عصر ایمان آورده باشند...

هجرت:

به هر حال علامه طباطبایی بعد از مدتی اقامت در تبریز تصمیم می گیرد تا به قم عزیمت نماید و بالاخره این تصمیم خود را در سال 1325هـ.ش عملی می کند.

فرزند علامه طباطبایی در این مورد می گوید:

همزمان با آغاز سال 1325هـ.ش وارد شهر قم شدیم... در ابتدا به منزل یکی از بستگان که ساکن قم و مشغول تحصیل علوم دینی بود وارد شدیم ولی به زودی در کوچه یخچال قاضی در منزل یکی از روحانیان که هنوز هم در قید حیات است اتاق دو قسمتی که با نصب پرده قابل تفکیک بود اجاره کردیم، این دو اتاق قریب بیست متر مربع بود.

طبقه زیر این اطاقها انبار آب شرب منزل بود که در صورت لزوم بایستی از درب آن به داخل خم شده و ظرف آب شرب را پر کنیم. چون خانه فاقد آشپزخانه بود پخت و پز هم در داخل اطاق انجام می گرفت در حالی که مادر ما به دو مطبخ (آشپزخانه) 24 متر مربعی و 35 متر مربعی عادت کرده بود که در میهمانیهای بزرگ از آنها به راحتی استفاده می کرد. پدر ما در شهر قم چند آشنای انگشت شمار داشت که یکی از آنها مرحوم آیت الله حجت بود. اولین رفت و آمد مرحوم علامه به منزل آقای حجت بود و کم کم با اطرافیان ایشان دوستی برقرار و رفت و آمد آغاز شد.

لازم به ذکر است که علامه طباطبایی در ابتدای ورودشان به قم به قاضی معروف بودند، چون از سلسه سادات طباطبایی هم بودند خود ایشان ترجیح دادند که به طباطبایی معروف شوند. ایشان عمامه ای بسیار کوچک از کرباس آبی رنگ و دگمه های باز قبا و بدون جوراب با لباس کمتر از معمول در کوچه های قم تردد داشت و در ضمن خانه بسیار محقر و ساده ای داشت.

رحلت :

مهندس عبدالباقی، نقل می کند:

هفت، هشت روز مانده به رحلت علامه، ایشان هیچ جوابی به هیچ کس نمی داد و سخن نمی گفت فقط زیر لب زمزمه می کرد « لا اله الا الله! »

حالات مرحوم علامه در اواخر عمر دگرگون شده و مراقبه ایشان شدید شده بود و کمتر تناول می کردند، و مانند استاد خود، مرحوم آیة الله قاضی این بیت حافظ را می خواندند و یک ساعت می گریستند

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش             کی روی؟ ره زکه پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟

همان روزهای آخر، کسی از ایشان پرسید: در چه مقامی هستید؟ فرموده بودند: مقام تکلم

سائل ادامه داد: با چه کسی؟ فرموده بودند: با حق

حجت الاسلام ابوالقاسم مرندی می گوید:

« یک ماه به رحلتشان مانده بود که برای عیادتشان به بیمارستان رفتم. گویا آن روز کسی به دیدارشان نیامده بود. مدتی در اتاق ایستادم که ناگهان پس از چند روز چشمانشان را گشودند و نظری به من انداختند.

به مزاح [ از آن جا که ایشان خیلی با دیوان حافظ دمخور بودند ] عرض کردم: آقا از اشعار حافظ چیزی در نظر دارید؟ فرمودند:

صلاح کار کجا و من خراب کجا؟ بقیه اش را بخوان!

گفتم: ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا

علامه تکرار کردند: تا به کجا! و باز چشم خود را بستند و دیگر سخنی به میان نیامد

آخرین باری که حالشان بد شد و راهی بیمارستان شده بودند، به همسر خود گفتند:

من دیگر بر نمی گردم

آیت الله کشمیری می فرمودند:

« شب وفات علامه طباطبائی در خواب دیدم که حضرت امام رضا علیه السلام در گذشته اند و ایشان را تشییع جنازه می کنند. صبح، خواب خود را چنین تعبیر کردم که یکی از بزرگان [ و عالمان] از دنیا خواهد رفت؛ و در پی آن، خبر آوردند که آیت الله طباطبائی درگذشت »

ایشان در روز سوم ماه شعبان 1401 هـ.ق به محضر ثامن الحجج علیه السلام مشرف شدند و 22 روز در آنجا اقامت نمودند، و بعد به جهت مناسب نبودن حالشان او را به تهران آورده و بستری کردند، ولی دیگر شدت کسالت طوری بود، که درمان بیمارستانی نیز نتیجه ای نداشت.

تا بالاخره به شهر مقدس قم که محل سکونت ایشان بود برگشتند و در منزلشان بستری شدند وغیر از خواص، از شاگردان کسی را به ملاقات نپذیرفتند، حال ایشان روز به روز سخت تر می شد، تا اینکه ایشان را در قم، به بیمارستان انتقال دادند. قریب یک هفته در بیمارستان بستری می شوند و دو روز آخر کاملاً بیهوش بودند تا در صبح یکشنبه 18 ماه محرم الحرام 1402 هـ.ق سه ساعت به ظهر مانده به سرای ابدی انتقال و لباس کهنه تن را خلع و به حیات جاودانی مخلع می گردند و برای اطلاع و شرکت بزرگان از سایر شهرستانها، مراسم تدفین به روز بعد موکول می شود و جنازه ایشان را در 19 محرم الحرام دو ساعت به ظهر مانده از مسجد حضرت امام حسن مجنبی علیه السلام تا صحن مطهر حضرت معصومه علیها السلام تشییع می کنند و آیت الله حاج سید محمد رضا گلپایگانی(ره) بر ایشان نماز می گذارند و در بالا سر قبر حضرت معصومه علیها السلام دفن می کنند.

احمد رضا طیبی ::: سه شنبه 87/8/28::: ساعت 3:18 عصر


روزی که پرسنل شجاع نیروی دریایی ارتش با کمترین امکانات و با ایثار جان بهترین عزیزان و همرزمان خود، بزرگترین ضربه را بر پیکر نیروی دریایی ارتش بعث عراق وارد ساختند و شجاعانه از حقانیت و تمامیت ارضی ایران اسلامی دفاع کردند.  آنان با اهدا خون خود در دل آبهای مواج و خروشان خلیج فارس به ندای هل من ناصر حسین زمان لبیک گفتند و با افتخار شربت شهادت نوشیدند. به طوریکه چگونه زیستن را به آنان که می خواهند حسین وار زندگی کنند و پیرو مکتب اسلام تشیع سرخ علوی باشند، آموختند. یکی از ثمرات ارزشمند این رشادتها و پایمردیها حضور همه جانبه و هماهنگ برادران ارتشی و سپاهی و در کنارآنان نیروهای بسیجی و مردمی در سراسر مرزهای آبی میهن اسلامیمان است و بر خود می بالند که تحت امرفرماندهی کل قوا حضرت آیت الله خامنه ای ولی امر مسلمین در حراست از مرزهای آبی کشور اسلامیمان انجام وظیفه می کنند. اگر در اوایل پیروزی انقلاب نیروی دریایی احساس تنهایی می کرد، امروز بر خود می بالد که در کنار نیروهای مردمی و سپاهی با اقتدار تمام در مقابل دشمنان اسلام ایستاده است. از سوی دیگر مردم نیز  این افتخار را استحقاق خود می دانند که حافظان و دریادلانی دارند که سرافرازانه به پیروی از ولی امر مسلمین از سرحدات اسلام پاسداری می کنند و با آرامش خیال به زندگی شرافتمندانه خود ادامه می دهند. چه چیزی با  ارزشترین و  والاتر از این می توان یافت که ارتش نیرومند در کنار ملتی سلحشور و در زیر سایه الهی، تحت امر ولایت فقیه با صفا و صمیمیت زندگی می کنند و از ارزشهای اسلامی دفاع می کنند؟ تحقق همه این ارزشها خبر به ایثار و از خودگذشتگی و ثمره خون های عزیزانی که در طول هشت سال دفاع مقدس در میادین نبرد حق علیه باطل و در پهنه آبهای نیلگون خلیج فارس ایستادند و استقامت کردند چیز دیگر نمی تواند باشد. عزیزان و شهیدانی که از جان و مال خود گذشتند و چراغ روشنی برای پویندگان راه حق و حقیقت شدند.

 

نیروی دریایی و رویارویی مستقیم با امریکا:

در تاریخ 29 فروردین 1367، همزمان با روز ارتش، برگ زرین دیگری بر افتخارات نیروی دریایی ارتش اضافه شد. در این روز که بعداً به روز نیروی دریایی موسوم شد، پرسنل شجاع ناوشکن های "سهند" و "سبلان" و ناوچه "جوشن" در مصافی نابرابر در مقابل نیروهای متجاوز امریکایی ایستادند.  رشادت ها و جانفشانی های دلیرمردان ناوشکن سهند آنچنان باعث حیرت دشمن گردید که ناچار لب به تعریف و تمجید گشود. ناوشکن سهند در حالی که مورد اصابت چندین فروند موشک امریکایی قرار گرفته بود و قسمتهای زیادی از آن در شعله های آتش می سوخت و آرام آرام در آب های گرم خلیج فارس فرو می رفت، خدمه های فداکارش آن را ترک نکردند و تا واپسین لحظات و با شلیک آخرین گلوله های خود خشم و انزجار خویش را نثار دشمن کردند.

 

مأموریت اصلی نیروی دریایی:

نیروی دریایی وظیفه خطیر حفاظت از سواحلی به طول بیش از 3000 کیلومتر در شمال و جنوب و همچنین دفاع از آب های ساحلی و منابع حیاتی و استراتژیک کشور را بر عهده دارد و همواره به عنوان وزنه ای تعیین کننده در منطقه خلیج فارس و دریای عمان، به حساب می آید. این نیرو بایگان های شناور دریایی، تفنگداران و تکاوران، اسکادرانهای هوانا و هوادریا، واحدهای پروازی نیرو و غواصان زبده و یگانهای زیر سطحی کیلو کلاس بر حوزه های تحت حفاظت و حراست خود در خلیج فارس و دریای عمان و دریای خزر تسلط کامل دارد و هرنوع فعالیتی را از سوی دشمن و در محدوده قانونی خود، خنثی می کند. ناوهای جنگی کشورمان با توجه به حرکت های قدرت های جهانی مبنی بر حضور دریایی در اقیانوس هند و دریای عمان، در طول جنگ تحمیلی و پس از آن، دست به تدابیر امنیتی زدند و با نظارت کامل بر حضور این کشتی های جنگی بیگانه، آمادگی خود را برای مقابله با تهدیدات احتمالی آنان حفظ کرده اند. اجرای مانورهای متعدد و به نمایش گذاشتن توان رزمی ـ عملیاتی در منطقه استراتژیک خلیج فارس، در مقاطع حساس دوران دفاع مقدس و پس از آن، نشان دهنده حضور قدرتمندانه جمهوری اسلامی ایران در منطقه و حاکمیت آن بر آب های خلیج فارس است.

 

بازرسی و کنترل کشتی های خارجی:  

نیروی دریایی در طول جنگ تحمیلی در اجرای سیاست جمهوری اسلامی مبنی بر توقیف کشتی هایی که  دارای کالاهای مشکوک به مقصد عراق بودند، وظیفه مهمی بر عهده داشت، به گونه ای که این نیرو ضمن نظارت بر تردد کشتی های وارد شده به خلیج فارس و دریای عمان از طریق تنگه هرمز، به بازرسی و بازپرسی کشتی های مشکوک می پرداخت که در این خصوص صدها کشتی خارجی کنترل و بازرسی شد.

 

نیروهای دریایی و جنگ زمینی:

حضور نیروی دریایی در صحنه های نبرد زمینی و حماسه هایی که تفنگداران و تکاوران این نیرو در حفظ آبادان و شکستن محاصره دریایی آن، در اوایل جنگ تحمیلی آفریدند، به ویژه در مقاومت چهل و چند روزه رزمندگان اسلام در خرمشهر قهرمان نیز شایان تقدیر است. همچنین درگیری واحدهای شناور این نیرو با دشمن در قبل از حمله سراسری 31 شهریور 1359، که منجر به نابودی تعدادی از واحدهای شناور عراق در اروندرود شد، نشان دهنده این است که نیروی دریایی ارتش پیشتاز و سدی در برابر هجوم و تجاوز نابکار دشمن بوده است.

 

بازسازی و حرکت به سوی خودکفایی:

فرایند خودکفایی در این نیرو آنچنان است که در مراکز فعال جهاد خودکفایی، بیش از 20 پروژه گوناگون به مرحله اجرا رسیده است. متخصصان متعهد این نیرو در دوران دفاع مقدس، در زمینه خودکفایی صنعتی و تعمیر و بازسازی ناوچه ها و ناوها، دستاوردهای مهمی داشته اند که از جمله آن باید از تعمیر و راه اندازی ناوشکن سبلان که در سال 1369، به دستور فرماندهی کل قوا به آب انداخته شد، نام برد. در زمینه آموزشی، این نیرو با پذیرش هرسال 1300 دانشجو و دانش آموز در رشته های گوناگون در مراکز آموزشی شمال کشور یعنی انزلی، رشت و نوشهر ـ به تربیت نیروی انسانی برای خود و دیگر نهادها و حتی داوطلبان آزاد می پردازد. این رشته ها عبارت اند از: علوم و فنون توپخانه دریایی، ملوانی، مین جمع کنی دریایی، راه و عملیات، جنگهای الکترونیک، مراقبت های پروازی، آموزش کار با زیر دریایی ها، غواصی، جوشکاری زیر دریا، مدیریت و کمیسر عالی دریایی، آموزش هوا دریا، تعمیر موتورهای هوایی، فنون اشتغال با هلیکوپتر و هوانا و تخصصهای دیگر فنی از جمله برق و الکترونیک و معماری کشتی علاوه بر اینها، مسئولان این نیرو آماده اند تا هرسال 1500 تن از پرسنل دریایی کشورهای دوست و همسایه را در رشته های مورد نیاز آموزش دهند. این نیروتاکنون به تجهیزات و امکانات نوینی دست یافته که می تواند کلیه اطلاعات موجود و لازم را در صحنه دریا، زمین و هوا به طور دقیق و سریع کسب کند.  کلیه قطعات مورد نیاز شناورهای سطحی و زیرسطحی، بجز قطعاتی که صرفه اقتصادی ندارند، در داخل کشور طراحی و تولید می شود و در صورت بروز مشکل، با همکاری سایر مراکز علمی، صنعتی بویژه دانشگاهها، امکان تولید تمامی پانصد هزار قطعه موردنیاز در داخل وجود دارد. کارخانجات این نیرو تنها مجموعه منحصر به فرد صنعت دریایی کشور است که درارای حوض های خشک برای تعمیرات زیرآبی و اساسی و نیمه اساسی شناورهاست و آماده عرضه خدمات به تمامی سازمانهای دریایی کشور است که با فعالیت های بسیار خوب و چشمگیر خود موجب جلوگیری از خروج میلیون ها دلار ارز به خارج از کشور شده است.



احمد رضا طیبی ::: سه شنبه 87/8/28::: ساعت 3:18 عصر

<      1   2      

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 4
کل بازدید :4303
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<