سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل سرچشمه حکمت است . [امام علی علیه السلام]

انجمن اسلامی


نام بیماری ایدز(AIDS) از حروف اول کلمات زیر گرفته شده است و به معنی نقص ایمنی اکتسابی است: (Acquired Immuno Deficiency Syndrome)یک سیستم دفاعی زیان دیده و معیوب نه تنها به وسیله ویروس اچ. آی. وی. که در مرحله اول به آن حمله ور شده آسیب دیده است بلکه همچنین با عفونت های دیگر مورد حمله قرار می گیرد. این سیستم دفاعی آسیب دیده دیگر توانایی و قدرتی برای مقابله و کشتن ویروس هایی که تا پیش از این مزاحمتی برایش نداشتند را ندارد.
ادامه مطلب...

احمد رضا طیبی ::: شنبه 87/9/2::: ساعت 2:32 عصر


توافق:

رسول اکرم (ص) پس ازکسب اجازه به نزد علی آمد و با لبی خندان گفت:  یا علی! آیا برای عروسی چیزی داری؟ پاسخ داد: یا رسول الله پدر و مادرم  قربانت، شما از وضع من کاملاً اطلاع دارید. تمام ثروت من عبارت است از یک شمشیر، یک زره و یک شتر. فرمود: تو مرد جنگ و جهادی و بدون شمشیر نمی توانی در راه خدا جهاد کنی، شمشیر از لوازم و احتیاجات ضروری  تو است. شتر نیز از ضروریات زندگی تو محسوب می شود، باید به وسیله آن  آبکشی کنی و امور اقتصادی خود و خانواده ات را تأمین کنی و برای اهل و عیالت کسب روزی نمایی و در مسافرت بارت را بر آن حمل کنی، تنها چیزی که می توانی ازآن صرف نظر کنی همان زره است. منهم به توسخت نمی گیرم و به همان زره اکتفا می نمایم. یا علی آیا اکنون بشارتی به تو بدهم و رازی را برایت آشکار بسازم؟!

عرض کرد: آری یا رسول الله، پدر و مادرم فدایت، شما همیشه نیک خوی وخوش زبان بوده اید.

فرمود: پیش از آنکه به نزد من بیایی جبرئیل نازل شد و گفت:

یا محمد! خدا ترا از بین مخلوقاتش برگزیده و به رسالت انتخاب کرد.علی (ع) را برگزید و برادر و وزیر تو قرار داد. باید دخترت فاطمه را به ازدواج  او درآوری. مجلس جشن ازدواج آنان در عالم بالا و در حضور فرشتگان  برگزار شده است. خدا فرزندان پاک و نجیب و طیب و طاهر و نیکو به آنان عطا خواهد نمود یا علی هنوز جبرئیل بالا نرفته بود که تو درب منزل را زدی.

 

 خطبه عقد:

پیغمبر صلی الله علیه وآله فرمود: یا علی تو زودتر به مسجد برو و من نیز از عقب تو می آیم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار کنیم و خطبه بخوانیم. علی (ع) مسرور و خوشحال به جانب مسجد حرکت نمود. ابوبکر و عمر را در بین راه ملاقات کرد،آنها از جریان کار جویا شدند، گفت: رسول خدا دخترش

  را به من تزویج کرد، هم اکنون پیامبر در راه است تا در حضورجمعیت، مراسم عقد و خطبه خوانی را انجام دهد. پیغمبر (ص) در حالی که صورتش از سرور و شادمانی می درخشید به مسجد  تشریف برد، ‌و به بلال فرمود: مهاجر و انصار را در مسجد جمع کن. هنگامی  که مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای فرمود: ای مردم  آگاه باشید که جبرئیل بر من نازل شد و از جانب خدا پیام آورد که مراسم عقد ازدواج علی و فاطمه علیها السلام در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده که در زمین نیز آن مراسم را انجام دهم، و شمارا برآن گواه بگیرم. سپس نشست و به علی (ع) فرمود: برخیز و خطبه عقد را بخوان. علی علیه السلام برخاست و فرمود: خدا را بر نعمت هایش سپاس می گویم و شهادت می دهم که بغیر از او خدایی نیست. شهادتی که مورد پسند ورضایت او واقع شود. درود بر محمد صلی الله علیه وآله، درودی که مقام ودرجه اش را بالا برد. ای مردم! خدا ازدواج را برای ما پسندیده و بدان دستور داده است. ازدواج من و فاطمه را خدا مقدر کرده و بدان امر نموده است. ای مردم! رسول خدا فاطمه را به عقد من در آورد و زره ام را از بابت مهر قبول کرد. از آن حضرت بپرسید و گواه باشید.

مسلمانان به پیغمبر (ص) عرض کردند: یا رسول الله! فاطمه را با علی کابین بسته ای؟رسول خدا پاسخ داد: آری. پس تمام حضار دست به دعا برداشته گفتند: خدا این ازدواج را بر شما مبارک گرداند و در میانتان دوستی و محبت افکند.

 مذاکره عروسی:

علی علیه السلام می فرماید: حدود یک ماه طول کشید و من خجالت می کشیدم باپیغمبر درباره فاطمه صحبت کنم، ولی گاهی که خلوت می شد می فرمود: یا علی چه همسر نیکو و زیبائی نصیبت شد؟ بهترین زنان عالم را تزویج توکردم.

روزی برادرم عقیل پیش من آمد و گفت: برادر جان! من از ازدواج تو بسیارمسرور هستم. چرا از رسول خدا (ص) خواهش نمی کنی که فاطمه را به خانه ات بفرستد تا بوسیله عروسی شما، چشم ما روشن گردد؟ پاسخ دادم:  خیلی میل دارم عروسی کنم اما از رسول خدا خجالت می کشم. عقیل گفت: تو را به خدا سوگند! هم اکنون با من بیا تا خدمت پیغمبر (ص) برویم.علی با برادرش عقیل آهنگ منزل رسول خدا نمودند. در بین راه به «ام ایمن» برخورد کرده جریان را برایش گفتند. ام ایمن گفت: اجازه بدهید من با رسول خدا در این باره مذاکره کنم. ام سلمه و سایر زنان از قضیه خبردار شدند و خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله مشرف گشتند. عرض کردند: یا رسول الله! پدر و مادرمان به فدایت، برای موضوعی خدمت شما رسیده ایم که اگر خدیجه زنده بود چشمش بدان  روشن می شد. وقتی پیغمبر (ص) نام خدیجه را شنید اشکش جاری شد و فرمود: خدیجه؟! کجا مانند خدیجه پیدا می شود؟ هنگامی که مردم مرا تکذیب نمودند مرا تصدیق کرد و برای ترویج دین خدا، اموالش را در اختیار من قرار داد. خدیجه زنی بود که خدا بر من وحی فرستاد که بدو بشارت دهم

 خانه ای از زمرد در بهشت بدو عطا خواهد کرد. ام سلمه عرض کرد: پدرم و مادرم فدایت شود، شما هرچه درباره خدیجه می فرمایید صحیح است. خدا ما را با او محشور گرداند. یا رسول الله! برادر و پسر عموی شما میل دارد همسرش را به منزل ببرد. فرمود: پس چرا خودش در این باره صحبتی نمی کند؟ عرض کرد: از کمروئی  اوست.پیغمبر (ص) به ام ایمن فرمود: علی را نزد من حاضر کن.وقتی علی (ع) خدمت پیغمبر مشرف شد فرمود: یا علی! آیا میل داری همسرت را به منزل ببری. عرض کرد: آری یا رسول الله.فرمود: خدا مبارک کند، همین امشب یا فردا شب وسائل عروسی را فراهم می کنم.سپس به همسرانش فرمود: اطاقی را برای فاطمه فرش کنید تا مراسم عروسی را برگزار کنیم.مراسم ازدواج برترین بندگان خداوند در روز اول یا ششم ذی الحجه سال دوم یا سوم هجری انجام گرفت.



احمد رضا طیبی ::: شنبه 87/9/2::: ساعت 2:26 عصر


پیشنهاد به علی (ع):

اصحاب رسول خدا احساس کرده بودند که پیغمبر اکرم تمایل دارد فاطمه(علیها السلام) را با علی پیوند ازدواج دهد، ولی از جانب علی پیشنهادی نمی شد. یک روز عمر وابوبکر و سعد بن معاذ و گروهی دیگر که پیامبر(ص)  تقاضای ازدواج آنها را رد کرده بود در مسجد گرد آمده بودند و از هر دری سخن می گفتند. در این بین سخن از فاطمه به میان آمد. ابوبکر گفت:  مدتی است که اعیان و اشراف عرب فاطمه علیهاالسلام را خواستگاری می نمایند اما پیغمبر اکرم پیشنهاد احدی را نپذیرفته و در جوابشان می فرماید:

 تعیین همسر فاطمه با خداست.برای همه روشن بود که خدا وپیغمبر، فاطمه را برای علی علیه السلام نگاه داشته اند. سپس به «عمر» و «سعد بن معاذ» گفت: حاضرید به اتفاق هم نزد علی برویم و جریان را برایش تشریح کنیم و اگر به ازدواج مایل بود همراهیش کنیم؟! آنها از این پیشنهاد استقبال و او را در این کار تشویق کردند. سلمان فارسی می گوید: عمر و ابوبکر و سعد بن معاذ بدین قصد از مسجد خارج شدند و به جانب آن حضرت شتافتند. علی (ع) فرمود: از کجا می آیید و به چه منظور اینجا آمده اید؟ ابوبکر گفت: یا علی تو در تمام کمالات بر سایرین برتری داری، و از موقعیت خود و علاقه ای که رسول خدا به تو دارد کاملاً آگاهی. اشراف و  بزرگان قریش برای خواستگاری فاطمه علیها السلام آمده اند ولی پیغمبر صلی  الله علیه و آله دست رد به سینه همه زده و تعیین همسر فاطمه را به دستور خدا حواله داده است. گمان  می کنم خدا و رسول، فاطمه را برای تو گذاشته اند. و شخص دیگری قابلیت این افتخار را ندارد.

افکار خفته بیدار می شود:

اوضاع بحرانی اسلام و گرفتاری ها و فقر اقتصادی مسلمین، چنان علی (ع) را مشغول ساخته بودکه به خواسته های درونی خویش و ازدواج وتشکیل خانواده هیچگونه توجه نداشت. علی (ع) اندکی پیرامون پیشنهاد آنها تأمل و اطراف و جوانب قضیه را به خوبی بررسی نمود: تهیدستی خود و مشاهده گرفتاریهای عمومی از یک طرف و فرا رسیدن زمان ازدواج  وی از طرف دیگر. او بخوبی می دانست که اگر همسری چون فاطمه را از دست بدهد دیگر این فرصت قابل جبران نیست.

 علی (ع) به خواستگاری می رود:

این پیشنهاد علی را تحت تأثیر قرار داد بطوریکه دست از کار کشید و به منزل بازگشت. خود را شستشو داد، عبای تمیزی بر تن کرد و به خدمت رسول اکرم شتافت. درب خانه را به صدا درآورد. پیغمبر به «ام سلمه» فرمود: در را باز کن. کوبنده در شخصی است که خدا و رسول او را دوست دارند او هم خدا و

رسول را دوست دارد.عرض کرد: یا رسول الله! پدر و مادرم فدایت، کیست که ندیده درباره اش چنین داوری  می کنی؟ فرمود: ای ام سلمه! مردی دلاور و شجاع است او برادر و پسرعمویم و محبوب

 ترین مردم نزد من است. ام سلمه از جای جست و در سرای را باز کرد. علی (ع) داخل منزل شد،  سلام داد و در حضور پیغمبر نشست. از خجالت سرش را به زیر انداخت،  و نتوانست تقاضای خویش را عرضه بدارد. مدتی هر دو خاموش بودند.  بالاخره پیغمبر (ص) سکوت را شکست و فرمود: یا علی گویا برای حاجتی

نزد من آمده ای که از اظهار آن خجالت می کشی؟ بدون پروا حاجت خود را بخواه و اطمینان داشته باش که تمام خواسته هایت قبول می شود. عرض کرد: یا رسول الله پدر و مادرم فدای تو باد، من در خانه شما بزرگ شدم و از الطاف شما برخوردار گشتم. بهتر از پدر و مادر، در تربیت و تأدیب من کوشش نمودی و به برکت وجود شما هدایت شدم. یا رسول الله! به خدا  سوگند اندوخته دنیا و آخرت من شما هستی. اکنون موقع آن شده که برای  خود همسری انتخاب کنم و تشکیل خانواده دهم، تا با وی مأنوس گردم و از ناراحتیهای خویش بکاهم. اگر صلاح بدانی و دختر خود فاطمه علیها السلام را به عقد من در آوری سعادت بزرگی نصیب من شده است.

رسول خدا که در انتظار چنین پیشنهادی بود صورتش از سرور و شادمانی بر افروخته شد، فرمود: صبر کن تا از فاطمه اجازه بگیرم.پیغمبر نزد فاطمه (ع) رفت، فرمود: دخترم! علی بن ابی طالب (ع) را به خوبی می شناسی برای خواستگاری آمده است. آیا اجازه می دهی ترا به عقدش در آورم؟ فاطمه از  خجالت سکوت کرد و چیزی نگفت. پیغمبر چون آثار خشنودى را در چهره  او دید گفت: الله اکبر و سکوت او را علامت رضایت دانست.

 



احمد رضا طیبی ::: شنبه 87/9/2::: ساعت 2:25 عصر


نجاشی شاگرد نامدار شیخ مفید رحمت الله علیه در حق او گوید:

شیخ و استاد ما، محمد بن محمد بن نعمان - که رضوان خدا بر او باد - فضل او در فقه و حدیث، و ثقه بودن او مشهورتر از آن است که توصیف شود.

ابو عبدا... محمد بن نعمان مشهور به شیخ مفید از بزرگان شیعه و از نوادر علم کلام و فقه است. وی به سال 336 یا 338 ه.ق پا به هستی نهاد. محل تولد او در ناحیه جیل در ده فرسنگی بغداد بود. بعدها همراه پدرش که مقلب به العلم بود به بغداد آمد و نزد استادهای عصر خویش تحصیل نمود از معروفترین استادان وی می توان به ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولوی قمی و شیخ صدوق اشاره کرد.

در زمان وی آل بویه بر بغداد حاکم شدند که حامی تشیع بودند، بنابراین زمینه بیان عقاید و نشر اندیشه های شیعی پدید آمد شیخ مفید از این محیط آزاد در عصر خویش سود جست و در مسجد براثا در بغداد به تدریس و وعظ و جدل با معارضین پرداخت و توانست تشیع و فرقه های آن را با هم متحد کند. وی فرق مختلف اسلامی را تشویق نمود که اختلافات جزئی را کنار نهاده و در اصول متحد شوند. آثار شیخ مفید متجاوز از دویست تألیف می باشد.

از آثار ارزشمند شیخ مفید، کتاب الامالى است. این کتاب، مهمترین اثر حدیثى بر جاى مانده از مفید به شمار مى آید. داراى 387 حدیث از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) در مباحث گوناگون است. شیوه روایت در آن، به گونه املاء بوده است، بدین معنى که روایات آرام آرام خوانده مى شده و همه شنوندگان و یا برخى از آنان، مطالب را یادداشت مى کرده اند.

در آن زمان، املاء، از طرق انتقال حدیث و دانش بوده است. املاء کنندگان غالباً از بزرگان بوده اند. در اسلام، نخستین املاء کننده، پیامبر گرامى اسلام (ص) بوده است.

ابن حجر نیز مى نویسد:

مفید، مردى بود که در راه امور مستحبى خود را سخت به زحمت مى انداخت. بسیار فروتن بود. خود را به خاک پاى علم و دانش درافکنده بود و چنان در بیان عقائد و کلام شیعه ورزیده بود که مى گفتند او را بر هر امامى حقّ نعمت است.

شیخ بزرگوار شیخ مفید در شب جمعه 3 رمضان سال 413 ه.ق در بغداد، پس از 75 سال تلاش و خدمت ارزنده درگذشت و مورد تـجـلـیـل فـراوان مردم و قدردانى علما و فضلا قرار گرفت و به تعبیر شاگرد بزرگوارش شیخ طوسى که خود حاضر در صحنه بوده است، روز وفات او از کثرت دوست و دشمن براى اداى نماز و گـریستن بر او، همانند و نظیر نداشته است. هشتاد هزار تن از شیعیان او را تشییع کردند و سید مرتضى علم الهدى بر او نماز گزارد و در حرم مطهر امام معصوم جواد الائمه (ع) پائین پاى آن حضرت و نزدیک قبر استادش ابن قولویه مدفون گردید.

الف) علم، کلام و عقاید: «اوائل المقالات»، «شرح عقاید صدوق»، «اجوبه المسائل السرویه» و «نکت الاعتقادیه»، کتابهای شیخ عظیم الشأن، مرحوم مفید در این بستر فکری فرهنگی است.

ب) علم فقه: «المقنعه» شیخ صاحب عناوین بسیاری در فقه است که احکام و وظائف شرعی در ابواب مختلف آن توضیح داده شده است. «الاعلام»، «المسائل الصاغانیه»، «جوابات اهل الموصل فی العدد الرویه» و «جواب اهل الرقه فی الاهله و العدد» از دیگر آثار این فرزانه فرهمند در زمینه فقه است.

ج) اخلاق اسلامی: «امالی» شیخ، پیرامون اخلاق اسلامی و فضائل انسان است. مرحوم مفید به خوبى آگاه بوده است که یادگیرى و به کار بستن دستورات اخلاقى براى فرد و جامعه، بویژه طالبان علم ضرورت دارد؛ از این روى، به این مسأله اهمیت خاصى داده است.

د) حدیث: اهمیت ولایت، لزوم پیروی از امام (ع) و فضائل امیرالمومنین علی (ع) از جمله مباحثی است که در امالی شیخ مفید، پیش روی اندیشمندان قرار می گیرد.

هـ) امامت و فلسفه سیاسی در اسلام: «الافصاح فی الامامه»، «ارشاد»، «جمل»، «امالی»، «الفصول المختاره»، «تفصیل امیر المومنین علی سایر الصحابه» از آثار وی در این زمینه است. قریب بیست اثر ژرف از آثار شیخ مفید پیرامون «امامت و رهبری» است.

و) غیبت امام دوازدهم: بخشی از «ارشاد» کتاب «الفصول العشره فی الغیبه»، و «الجوابات فی الخروج المهدی (عج)» به همراه پنج اثر دیگر از این علامه و شیفته اهل بیت (ع) درباره حضرت بقیه الله (عج) است.



احمد رضا طیبی ::: شنبه 87/9/2::: ساعت 2:16 عصر


شما مجموعه ای هستید که سعی
می کنید نگذارید کسی غرق بشود،
نگذارید کسی اشباه کند،نگذارید کسی
متوقف بماند.معلوم است که عنصر نجات
غریق شنایش باید از شنای دیگران خیلی
بهتر باشد والّا نه فقط غریق را نمی تواند
نجات بدهد،که خودش هم غرق خواهد
شد،پس باید خودتان را قوی کنید،بنیه
اعتقادی و بنیه اخلاقی را باید قوی کنید.
مقام معظم رهبری
در دیدار با اعضاء انجمن های اسلامی دانش آموزان
(وصال جانان-19/2/1386)



احمد رضا طیبی ::: چهارشنبه 87/8/29::: ساعت 2:20 عصر


از سال 1379 که در این مجموعه توفیق
خدمت داریم رسالت های اصلی انجمنهای
اسلامی را زبده شناسی و زبده پروری
اعلام کردیم.این اصلی ترین کار و رسالتی
است که که بر عهده این مجموعه انقلابی
دانش آموزی گذاشته شده است.
حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد حاج علی اکبری
نماینده رهبر معظم انقلاب در اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان

 



احمد رضا طیبی ::: چهارشنبه 87/8/29::: ساعت 2:7 عصر


جوانگرایی در اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان تحقق می یابد
گروه اجتماعی: با انتصاب جوانان جوانگرایی در اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان تحقق می یابد.

ه گزارش پایگاه اطلاع رسانی فارس نما و به نقل از روابط عمومی و امور بین الملل دفتر مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان استان فارس، محمد تقی فخریان دبیر کل اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان طی حکمی امین رضا لطفعلی زاده را به عنوان مسئول اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان استان فارس برای مدت سه سال منصوب کرد.

این تصمیم با توجه به توصیه مؤکد نماینده مقام معظم رهبری در اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان مبنی بر تقویت مؤثر دانش آموزان عضو در فرایند تصمیم سازی تشکیلاتی به ویژه در استانها و شهرستانها و با عنایت ویژه به چشم انداز ده ساله اتحادیه به عنوان پرچمدار جنبش دانش آموزی و شبکه ای منسجم و تأثیر گذار در عرصه دانش آموزی و همچنین برخورداری لطفعلی زاده از تجربیات ارزنده در امور فرهنگی، تشکیلاتی و آموزشی گرفته شد.

از جمله وظایف وی رعایت اصل انجمن محوری در تمام برنامه ها و فعالیتها با تأکید بر بندهای ده گانه چشم انداز ده ساله اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان و نگاه ویژه به برنامه های سه ساله اول، اهتمام به برنامه های اعلام شده از سوی دفتر مرکزی به ویژه تقویت وگسترش طرح خیمه های معرفت و هیئت های انصار المهدی(عج) با جهت گیری دست یابی یه شبکه منسجم تشکیلاتی و منظومه فکری و علمی و فرهنگی با استفاده از ظرفیتهای موجود در مؤسسات و مراکز تابعه اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان عنوان شد.

ارتقای سطح تعامل با سازمان ها و شخصیتهای فرهنگی استان به ویژه آموزش وپرورش با تأکید بر اندیشه مداری، خود محوری و نظام پرورشی مصون ساز، ارتباط مستقیم، صمیمی و تحریف شده با دانش آموزان عضو از طریق ایفای نقش حلقه ارتباطی دانش آموزان با مقام معظم رهبری، ساماندهی منابع انسانی با رویکرد جوانگرایی، کار آمدی و همدلی با تأکید بر تربیت حماسی و تقویت هویت ملی ودینی، بهره وری از توانمندیهای فکری و اجرایی پیشکسوتان و صاحبنظران اتحادیه بویژه مشورت با حجت الاسلام عبدالهی در جهت پیشبرد اهداف متعالی جنبش دانش آموزی از دیگر وظایف امین رضا لطفعلی زاده است.

خاطر نشان می شود لطفعلی زاده پیش از این مسئولیت اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان شهر شیراز و قائم مقام اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان استان فارس را عهده دار بوده است.


احمد رضا طیبی ::: سه شنبه 87/8/28::: ساعت 4:31 عصر


زندگینامه حضرت امام محمد تقی جوادالأئمه (ع)

امام نهم شیعیان حضرت جواد(ع ) در سال 195هجری در مدینه ولادت یافت .نام نامی اش محمد معروف به جواد و تقی است.القاب دیگری مانند : رضی و متقی نیز داشته ، ولی تقی از همه معروفتر می باشد.مادر گرامی اش سبیکه یا خیزران است که این دو نام در تاریخ زندگی آن حضرت ثبت است.امام محمد تقی(ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود .پس از شهادت جانگداز حضرت رضا علیه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال یافت . مأمون خلیفه عباسی که همچون سایر خلفای بنی عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت ، سعی کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد . " از اینجا بود که مأمون نخستین کاری  که کرد ، دختر خویش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبی دایمی و از درون خانه ، برامام گمارده باشد . رنجهای دایمی که امام جواد (ع ) از ناحیه این مأمور خانگی برده است ، در تاریخ معروف است " .از روشهایی که مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار می بست ، تشکیل مجالس بحث و مناظره بود . مأمون و بعد معتصم عباسی می خواستند از این راه به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند . در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نیز چنین روشی را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سنی از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود . مأمون نمی دانست که مقام ولایت وامامت که موهبتی است الهی، بستگی به کمی و زیادی سالهای عمر ندارد . باری، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذربود ، و در دوره ایکه فرقه های مختلف اسلامی و غیر اسلامی در میدان رشد و نمو یافته بودند و دانشمندان بزرگی در این دوران ، زندگی میکردند و علوم و فنون سایرملت ها پیشرفت نموده و کتابهای زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرارگرفته بود ، با کمی سن وارد بحثهای علمی گردید و باسرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود ،احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعلیم و ارشادپرداخت و به مسائل بسیاری پاسخ گفت . برای نمونه ، یکیاز مناظره های(احتجاجات ) حضرت امام محمدتقی(ع ) را در زیر نقل می کنیم: " عیاشی درتفسیر خود از ذرقان که همنشین و دوست احمد بن ابیدؤاد بود ،نقل می کند که ذرقان گفت : روزی دوستش ( ابن ابیدؤاد ) از دربار معتصم عباسی برگشت و بسیارگرفته و پریشان حال به نظر رسید . گفتم : چه شده است که امروز این چنین ناراحتی؟ گفت : در حضور خلیفه و ابوجعفر فرزند علی بن موسی الرضا جریانی پیش آمد که مایه شرمساری و خواری ما گردید . گفتم : چگونه ؟ گفت:سارقی را به حضورخلیفه آورده بودند که سرقتش آشکار و دزد اقرار به دزدی کرده بود . خلیفه طریقه اجرای حد و قصاص را پرسید . عده ای از فقها حاضر بودند ،خلیفه دستور داد بقیه فقیهان را نیز حاضر کردند ، و محمد بن علی الرضا را هم خواست. خلیفه از ماپرسید: حد اسلامی چگونه باید جاری شود ؟من گفتم : از مچ دست باید قطع گردد. خلیفه گفت : به چه دلیل ؟گفتم : به دلیل آنکه دست شامل انگشتان وکف دست تا مچ دست است ، و در قرآن کریم در آیه تیمم آمده است : فامسحوا بوجوهکمو ایدیکم . بسیاری از فقیهان حاضر در جلسه گفته مرا تصدیق کردند. یک دسته از علماء گفتند : باید دست را از مرفق برید. خلیفه پرسید : به چه دلیل ؟ گفتند : به دلیل آیه وضو که در قرآن کریم آمده است : ... و ایدیکم الی المرافق . و این آیه نشان می دهد که دست دزد را باید از مرفق برید. دسته دیگر گفتند : دست را از شانه باید برید چون دست شامل تمام این اجزاء می شود. و چون بحث و اختلاف پیش آمد ، خلیفه روی به حضرت ابوجعفر محمد بن علی کرد و گفت: یا اباجعفر ، شما در این مسأله چه می گویید؟ آن حضرت فرمود: علمای شما در این باره سخن گفتند . من را از بیان مطلب معذور بدار. خلیفه گفت : به خدا سوگند که شما هم باید نظر خود را بیان کنید. حضرت جواد فرمود: اکنون که من را سوگند می دهی پاسخ آن را می گویم . این مطالبی که علما یا اهل سنت درباره حد دزدی بیان کردند خطاست . حد صحیح اسلامی آن است که باید انگشتان دست را غیر از انگشت ابهام قطع کرد. خلیفه پرسید : چرا ؟ امام (ع ) فرمود: زیرا رسول الله (ص ) فرموده است سجود باید بر هفت عضو از بدن انجام شود: پیشانی، دو کف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهام پا ، و اگر دست را از شانه یا مرفق یا مچ قطع کنند برای سجده حق تعالی محلی باقی نمی ماند ، و در قرآن کریم آمده است " و ان المساجد لله ... " سجده گاه ها از آن خداست ، پس کسی نباید آنها را ببرد. معتصم از این حکم الهی و منطقی بسیار مسرور شد ، و آنرا تصدیق کرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حکم حضرت جواد (ع )قطع کردند. ذرقان می گوید : ابن ابیدؤاد سخت پریشان شده بود ، که چرا نظر او در محضر خلیفه رد شده است . سه روز پس از این جریان نزد معتصم رفت و گفت: یاامیرالمؤمنین ، آمده ام تو را نصیحتی کنم و این نصحیت را به شکرانه محبتی که نسبت به ما داری می گویم . معتصم گفت : بگو. ابن ابیدؤاد گفت: وقتی مجلسی از فقها و علما تشکیل می دهی تا یک مسأله یا مسائلی را در آنجا مطرح کنی، همه بزرگان کشوری و لشکری حاضر هستند ، حتی خادمان و دربانان وپاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهایی که در حضور تو می شود هستند ، و چون میبینند که رأی علمای بزرگ تو در برابر رأی محمد بن علی الجواد ارزشی ندارد ، کمکم مردم به آن حضرت توجه می کنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علی منتقل می گردد ، و پایه های قدرت و شوکت تو متزلزل می گردد.این بدگویی و اندرز غرض آلود در وجود معتصم کار کرد و از آن روز در صدد برآمد این مشعل نورانی و این سرچشمه دانش و فضیلت را خاموش سازد.این روش را - قبل از معتصم - مأمون نیز درمورد حضرت جوادالأئمه (ع) به کار می برد ، چنانکه در آغاز امامت امام نهم ،مأمون دوباره دست به تشکیل مجالس مناظره زد و از جمله از یحیی بن اکثم که قاضی بزرگ دربار وی بود ،خواست تا از امام (ع ) پرسشهایی کند ، شاید بتواند ازاین راه به موقعیت امام (ع ) ضربتی وارد کند . اما نشد ، و اما از همه این مناظرات سربلنددرآمد.روزی از آنجا که " یحیی بن اکثم " به اشاره مأمون می خواست پرسشهای خودرا مطرح سازد مأمون نیز موافقت کرد ، و امام جواد (ع ) وهمه بزرگان ودانشمندان را در مجلس حاضر کرد . مأمون نسبت به حضرت امام محمدتقی(ع) احترام بسیار کرد و آنگاه از یحیی خواست آنچه می خواهد بپرسد. یحیی که پیرمردی سالمند بود ، پس از اجازه مأمون و حضرت جواد (ع ) گفت : اجازه می فرمایی مسأله ایاز فقه بپرسم ؟ حضرت جواد فرمود: آنچه دلت می خواهدبپرس.یحیی بن اکثم پرسید : اگر کسی در حال احرام قتل صید کرد چه باید بکند؟حضرت جواد (ع ) فرمود : آیا قاتل صید محل بوده یا محرم ؟ عالم بوده یاجاهل؟ به عمد صید کرده یا خطا ؟ محرم آزاد بوده یا بنده ؟ صغیر بوده یا کبیر ؟اول قتل او بوده یا صیاد بوده و کارش صید بوده ؟ آیا حیوانی را که کشته است صیدتمام بوده یا بچه صید ؟ آیا در این قتل پشیمان شده یا نه ؟ آیا این عمل در شب بوده یا روز ؟ احرام محرم برای عمره بوده یا احرام حج ؟یحیی دچار حیرت عجیبی شد . نمی دانست چگونه جواب گوید . سر به زیر انداخت و عرق خجالت بر سر و رویش نشست . درباریان به یکدیگر نگاه می کردند.مأمون نیز که سخت آشفته حال شده بود در میان سکوتی که بر مجلس حکم فرما بود ،روی به بنی عباس و اطرافیان کرد و گفت: - دیدید و ابوجعفر محمد بن علی الرضا را شناختید؟سپس بحث راتغییر داد تا از حیرت حاضران بکاهد.باری، موقعیت امام جواد (ع ) پس از این مناظرات بیشتر استوار شد.امام جواد (ع ) در مدت 17سال دوران امامت به نشر وتعلیم حقایق اسلام پرداخت ، و شاگردان و اصحاب برجسته ای داشت که : هر یک خود قله ای بودند از قله های فرهنگ و معارف اسلامی مانند:ابن ابی عمیربغدادی، ابوجعفر محمد بن سنان زاهری، احمد بن ابی نصر بزنطی کوفی، ابو تمامحبیب اوس طائی- شاعر شیعی مشهور - ابوالحسن علی بن مهزیار اهوازی و فضل بن شااذان نیشابوری که در قرن سوم هجری می زیسته اند.اینان نیز ( همچنانکه امام بزرگوارشان همیشه تحت نظر بود ) هر کدام به گونه ای مورد تعقیب و گرفتاری بودند. فضل بن شاذان را از نیشابور بیرون کردند . عبدالله بن طاهر چنین کرد و سپس کتب او را تفتیش کرد و چون مطالب آن کتابها را - درباره توحید و ... - به اوگفتند قانع نشد و گفت می خواهم عقیده سیاسی او را نیز بدانم.ابوتمام شاعرنیز از این امر بی بهره نبود ، امیرانی که خود اهل شعر وادب بودند حاضر نبودندشعر او را - که بهترین شاعر آن روزگار بود ، چنانکه درتاریخ ادبیات عرب واسلام معروف است - بشنوند و نسخه از آن داشته باشند.اگر کسی شعر او رابرای آنان ، بدون اطلاع قبلی، می نوشت و آنان از شعر لذت می بردند و آن را می پسندیدند ، همین که آگاه می شدند که از ابوتمام است یعنی شاعر شیعی معتقد به امام جواد (ع ) و مروج آن مرام ، دستور می دادند که آن نوشته را پاره کنند. ابن ابی عمیر - عالم ثقه مورد اعتماد بزرگ - نیز در زمان هارون و مأمون ،محنت های بسیار دید ، او را سالها زندانی کردند ، تازیانه ها زدند . کتابهای او را که مأخذ عمده علم دین بود ، گرفتند و باعث تلف شدن آن شدند و ... بدین سان دستگاه جبار عباسی با هوا خواهان علم و فضیلت رفتار می کرد و چه ظالمانه!

 



احمد رضا طیبی ::: سه شنبه 87/8/28::: ساعت 4:30 عصر


زیارتنامه حضرت امام محمد تقی جوادالأئمه (ع)

درود بر تو ای ولی خدا درود بر تو ای حجت خدا درود برتو ای نور خدا درتاریکی های زمین درود بر تو ای فرزند رسول خدا درود بر تو و بر پدران تو درود برتو و بر فرزندان تو درود بر تو و بر دوستان تو گواهم به این که تو به راستی به پاداشتی نماز را و اداء کردی زکاة را و امر به معروف نمودی و نهی از منکر نمودی و تلاوت کردی قرآن را آنچه سزاوار آن بود و جهاد کردی در راه خدا و صبرکردی بر آزار مردم در زمینه او تا آخر عمرت آدم تو را زیارت کنان و شناسا به حق تو و دوستم با دوستانت و دشمنم با دشمنانت شفیع من باش نزد پروردگارت رحم کن بر آنکه بد کرده و دست به جرم زده و بیچاره شده و اعتراف کرده اگر من بد بنده ای هستم پس تو چه پروردگار خوبی هستی بزرگ است گناه ازبنده ات پس باید خوب باشد گذشت از نزد تو ای کریم.



احمد رضا طیبی ::: سه شنبه 87/8/28::: ساعت 4:30 عصر


شهادت حضرت جواد (ع)
این نوگل باغ ولایت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بویش مشام جانها را بهره مند ساخت . آثار فکری وروایاتی که از آن حضرت نقل شده ومسائلی را که آن امام پاسخ گفته و کلماتی که از آن حضرت بر جای مانده ، تا ابد زینت بخش صفحات تاریخ اسلام است . دوران عمرآن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است. معتصم عباسی از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدینه به بغداد بیاید. امام جواد در ماه محرم سال220هجری به بغداد وارد شد . معتصم که عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، باجعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت هم داستان شدند. علت این امر- همچنان که اشاره کردیم - این اندیشه شوم بود که مبادا خلافت از بنی عباس به علویان منتقل شود . از این جهت ، درصدد تحریک ام الفضل برآمدند و به وی گفتند تو دختر و برادرزاده خلیفه هستی، و احترامت از هرجهت لازم است و شوهر تو محمدبن علی الجواد ، مادر علی هادی فرزند خود را بر تو رجحان می نهد. این دوتن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان ناز است- تحت تأثیرحسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد
و به تحریک و تلقین معتصم و جعفر برادرش ، تسلیم گردید . آنگاه این دو فردجنایت کارسمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سیاه روی دو جهان ،ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را دربرابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعریف و توصیف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در این امر اصرار کرد . امام جواد (ع)مقداری از آن انگوررا تناول فرمود . چیزی نگذشت آثار سم را در وجود خوداحساس فرمود و درد و رنج شدیدی بر آن حضرت عارض گشت . ام الفضل سیه کاربا دیدن آن حالت دردناک در شوهرجوان ، پشیمان و گریان شد ، اما پشیمانی سودی نداشت. حضرت جواد (ع) فرمود : چرا گریه می کنی؟ اکنون که مرا کشتی گریه توسودی ندارد . بدان که خداوند متعال در این چند روزه دنیا تو را به دردی مبتلا کند و به روزگاری بیفتی که نتوانی از آن نجات بیابی .در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع)قولهای دیگری هم نقل شده است.

زنان و فرزندانحضرت جواد (ع)
زن حضرت جواد (ع) ام الفضل دختر مأمون بود . حضرت جواد (ع ) از ام الفضل فرزندی نداشت . حضرت امام محمد تقی زوجه دیگری مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغربیه داشته است. فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند بدین شرح:
1-حضرت ابوالحسن امام علی النقی( هادی)
2-ابو احمد موسی مبرقع
3-ابو احمد حسین
4-ابو موسی عمران
5-فاطمه
6-خدیجه
7- ام کلثوم
8- حکیمه
حضرت جواد (ع ) مانند جده اش فاطمه زهرا زندگانی کوتاه و عمری سراسر رنج ومظلومیت داشت . بدخواهان نگذاشتند این مشعل نورانی نورافشانی کند. امام نهم مادر آخر ماه ذیقعده سال 220ه . به سرای جاویدان شتافت . قبر مطهرش در کاظمیه یاکاظمین است ، عقب قبر منور جدش حضرت موسی بن جعفر (ع)زیارتگاه شیعیان ودوستداران است.


احمد رضا طیبی ::: سه شنبه 87/8/28::: ساعت 4:28 عصر

   1   2      >

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :4289
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<